داستان نوشتن
2008/03/01
سلام
وقتي بين دو چيز را فاصله مي گيرد معلوم نيست كه ديگر كي اين فاصله رخت بربندد.
داستانِ نوشتن من هم همينطور است . وقتي به هر دليلي فاصله بيافتد بين من و اينجا ديگر خيلي سخت است بازگشت.
كلي مطلب آماده كردم . مطالبي كه شايد اگر اين فاصله نبود هر كدام يك موضوع داغ بود براي من.
اول از همه اربعين حسيني . چند مطلب از آسيب شناسي جبههي فرهنگي انقلاب اسلامي نوشتم توي دفترم كه شايد مي شد براي وبلاگ هم بهش فكر كرد. ديدن فيلم سرگيجه اثر كم نظير آلفرد هيچكاك و تاثيرات سرگيجهي اسكاتي روي من .
خيلي هاش سخته نگفتنش . براي نگفتن خيليهاش هم قول دادم . شايد اگر هزارتا فيلم ميخواستم نقد كنم توي «من و من» مي نوشتم اما بيشك سرگيجهي آلفرد هيچكاك جاي نقد و توضيح و تطبيقش فقط «من و او»ي تعطيل شدهي منه .
دنياست ديگر . سرگيجه گاهي عاشق را رسوا مي كند و گاهي معشوق را .
گاهي سرگيجه كاشف عشقت مي شود و گاهي راهت را ميبندد .
تايپ يك دفتر خاطرات چند وقته خيلي به سرگيجه كشانده مرا .
كشاكش عجيبي است اما فكر مي كنم دارم راهم را پيدا مي كنم .
من كه هميشه ملتمس دعاي شما بودهام اين بار هم مرا به نيايشهايتان اميدوار كنيد.
همين! مال هيچكس نيست!
2008/03/01 at 12:10 ب.ظ.
نظرات شما در بسیاری از وبلاگهایی که می خوانم هست ، کنجکاو شدم ببینم چه کسی است که نظر می دهد البته نظرهای کوتاه وکم که گاهی فک می کنم اصلا نوشته ها توسط سرگیجه خوانده نمی شود
نمی دانم داستان زیر واقعی بود خاطره بود ویا چیز دیگر ولی آنچه مسلم است استعداد داستان نویسی را دارید، اگر نظرات من را دیده باشید باید بدانید خیلی سریع تسلیم این گفته نمی شوم که نویسنده ی خوبی خواهید شد اما آن چه از نوشته ی زیر فهمیدم استعداد بسیاری بود که می تواند شکوفا شود ، الان می توانید یک بشکن بزنید ویک خنده سر دهید وبه خود امیدوار باشید اگر یک روز نویسنده شدید یادتان نرود که کسی این پیش بینی را کرده بود
التماس دعا
عليك سلام
يادم نميآيد وبلاگي را مطالعه نكرده نظر داده باشم.
اين را از خود كساني كه برايشان نظر دادهام جويا شويد. چون واقعا هيچوقت اين كار را نكردهام .البته دفعهي اول هم نيست كه متهم به ناكردهاي ميشوم اما خب …
در مورد دلگرمي شما هم خيلي متشكر ليكن روزي نخواهد آمد كه من يك نويسنده بشوم . اين بار هم براي اين بود كه احساس كردم بلاخره بايد از منظري به اين نكته ( فريضه نماز ) توجه بشود.
همين! مال هيچكس نيست!
2008/03/01 at 6:37 ب.ظ.
سلام
چه عجب حس و حال نوشتن را پيدا كردين!!!
هميشه از اين كارها كنيد اميدوارم كه تاريخ بعدي به روز كردن شما به قرن بعد موكول نشود !!!
همين
مال من وحسن!!!
سلام علي جان
اجازه بده تا كامنتت رو جواب درستي ندهم .
ان شاءالله نه ؛ زود به زود ميآم. گفتي قرن يادم آمد كه وارد قرن دوازدهم غيبت شديم.
همين!
2008/03/01 at 6:51 ب.ظ.
بهتر كه آدم گاهي اوقات حرفهاش يكم هم كه شده بويي از راستگوئي بده درست نيست كه در باره اين مطلب نوشتي همين مال هيچكس!!!
همين مال من وحسن!!!
عليك سلام
علي جان منظورت رو نفهميدم؟
كجاش دروغ بوده؟
2008/03/02 at 3:41 ب.ظ.
شكستن بهتر است البته اگر منسجم و با وقار باشد.
برادر مهربانم ! حرفهايت دلنشين بود اما سرگيجه دل تو با سرگيجه هيچكاك دو اصل كاملا متضادند.زيرا سرگيجه هاي ما آدمها گم شدن در شخصيتي است كه متعلق بما نيست و و راهي است كه راهنما ندارد…
سلام
مگر شكستن هم قائده سرش مي شود.
من كه دلم سرگيجه ندارد يعني اصلا من كه دل ندارم لااقل حالا كه ندارم شايد بشه گفت داشتم . من خودم سرگيجه دارم.
كدوم راه؟!
اون طور هم كه فكر مي كني نيست . كاش ما هم از اون سرگيجه ها كه مي گي داشتيم. ما فعلا گير مجاز و نقشيم.
همين!
2008/03/03 at 12:02 ب.ظ.
فکرم را در میان گذاشتم تهمت که نزدم! شاید کم حرف هستید خوب!! به من چه ! بچه بشین درست را بخوان با خودم بودم!
راستی عربها اسم بچشان را می گذارند عدنان نه؟
عليك سلام
شوخي كردم . جدي نگيريد. البته دوست دارم اينطور نشون بدم اما اصولا ادم پر حرفي هم هستم.
نمي دونم بعله مثل اينكه اما من اسمم محمد حسن هستش . فاميلم هم جلالي هستش البته با يه پسوند خوزاني .
توي خونه گاهي عدنان بهم مي گند . اون هم به خاطر علاقه تنها خواهرم به اين اسم كه بچه بودم من رو به اين اسم صدا مي كرده. يه نفر ديگه هم بهم مي گفت عدنان اما خب ….
همين!
2008/03/04 at 11:05 ق.ظ.
سرگيجه ماهماني است كه منطق و استدلال آدمي در برابرش تاب بحث ندارد
چون گاهي
دل اسير سرگيجه اي است كه آدمي را از پاي مي افكند درست مانند من كه هنوز زنداني سرگيجه خودم هستم.
آخرين مطلب… در مدتي كه نوشته هاي هم را ميخوانديم خيلي برايم دلنشين بود،فكر كنم بايد برم به جايي دور كه فقط خودم باشم،همين!مال هيچ كس نيست…
سلام
منطق؟! استدلال ؟! نميدانم .
انگار همين ! مال هيچكس نيست واگير داردهااااا 😀
نه مال هيچكس نيست حتي همين مال هيچكس نيست هااا. بعله
همين!مال هيچكس نيست!